ساعی اصغر شاعر طنز پرداز
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
ساعی اصغر شاعر طنز پرداز
نوشته شده در سه شنبه 19 اسفند 1393
بازدید : 1180
نویسنده : بيك بابا

 

اشکال : با پوزش از شاعر، نبود بیت اول  و اشکال نوشتاری وترجمه مربوز به مدیر وبلاک است.

یازیر اهل ادب وصفینده بورنون   قصیده مثنوی دستانی یولداش

مینویسد اهل ادب دروصف دماغت   قصیده و مثنوی وداستان ای دوست

اولوب نقل و نبات  مجلس ایچره     آلوبدور شهرتین دنیانی یولداش

شده نقل و نبات داخل هر مجلسی   گرفته شهرتت دنیارا ای دوست

علیصدر غارینا اوخشور دماغون   ایچینده وار دولی عمانی یولداش

شبیه غار علیصدر شده دماغت   درونش هست مانند دریا ای دوست

یادیندا وار بیر اییل برنون توتولدی  تاپیلموردی نچه آی درمانی یولداش

یادت هست یکسال دماغت گرفته بود     پیدا نمی شد چند ماهی هیچ درمان ای دوست

آخیر نالبند حسن گیدی چیخاردی     ایچینن بیر یکه یورقانی یولداش

آخر حسن نعلبند رفت و درآورد     از درونش یک لحاف بزرگ ای برادر

اوزلیک سال بیرآزدا ورتصدوخ    اولار بیرنون بلا گردانی یولداش

اسفندی دود کن مقداری هم صدقه بده   چون بلاگردان دماغت می شود ای دوست

قولاقلارون قلم وصفین ایدممز     گوزلدی یوخدور هیچ نقصانی یولداش

قلم قادر به وصف گوشهات نیست  زیبایند ندارند هیچ نقصانی ای  دوست

کبابچی لپلیگی تک یول گیدنده   غذانی یپلییپ تولانی یولداش

همانند بادبزن کبابی ها موقع راه رفتن    غذا را باد میزنند و تکان میخورند ای دوست

قاچاندا لبرون ایلیر نمایان      سینیخ سالخیخ نچه دندانی یولداش

موقع دویدن لبهایت نمایان می کنند    چند دندان شکسته و ناقص را ای دوست

شیپیخلر گوزلرین پی جووجیسننان    بیاز قنیدیلی تک سالانی یولداش

 چشمهایت قی کرده از چاقی لپ ها    همانند قندیل زمستانی آویزانند ای دوست

بوحسن و بووجاهت بو گوزلیک    اولانماز کیمسده یوخ هانی یولداش

این حسن و زیبایی و وجاهت   در کسی نمی تواند باشد نیست کو ای دوست

سنین تک بیر گوزل جنتده اولسا    قادینلار نیلوری قلمانی یولداش

زیبا رویی همچو تودر بهشت باشد     خانم ها نیازی به قلمان ندارند ای دوست

چراغ تک ،تقویمون نفتی قوتاردی      ایدر پوت پوت گلیر پایانی یولداش

مانند چراغ ،نفت تقویم نیز تمام شد    پرت پرت می کند چون رسیده پایانش ای دوست

دو سنده چیخ بیرآز میداندا تولان         گلیپ تیمور آچوب دکانی یولداش

بلند شو توهم کمی در میدان بچرخ      آمده تیمور و باز کرده دکان را ای دوست

بیرآز سال شوخلوقا گولسون جماعت   سه ور گولدان لب خندانی یولداش

کمی هم شوخ طبعی کن مردم بخنندند       گلدان دوست دارد لب خندان را ای دوست



:: موضوعات مرتبط: , البوم عکس , ,
:: برچسب‌ها: شاعر , اصغر ساعی , مقصود , آذری , یاشیل میشو ,



مطالب مرتبط با این پست
.